تشیع، دین آینده جهان
تقدیم به:
ودیعه یزدان، موعود ادیان و منجی انسان; شخصیتی که چون بیاید ، بهار به پیشوازش میرود، عدل بر رکابش بوسه میزند و جهان یکسره که به صلاحدید حق، رخ در نقاب غیبت دارد، به صلاح و فلاح میگرود ، و هم اینک نیز بارش آسمان و رویش زمین از یمن وجود اوست. یعنی حضرت ولی عصر حجه بن الحسن العسکریعجل الله تعالی فرجه الشریف; سلیمان به حقی که اهرمن را تا روز رستخیز، توان ربودن خاتم از انگشت وی نیست، جعلنا الله من انصاره و اشیاعه والذابین عنه .
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون» .
او (خداوند) کسی است که رسول خویش را با هدایت (دلایل روشنگر) و دین حق (درست و استوار) فرو فرستاد تا این دین را بر تمامی ادیان پیروز گرداند، هر چند که مشرکان (بتپرستان ، یهود، و مسیحیت) نخواهند.
نوید فوق، مربوط به سورهی توبه، آیهی 33 است . در آیات قبل (توبه: 27-32) نخست فرمان داده میشود که بایستی بتپرستان فتنهجو و آتش افروز حجاز به عنوان عناصری پلید از حریم کعبه طرد شوند. سپس به دو گروه مشرک اشاره میشود: یهود و مسیحیت، که برخلاف تعالیم انبیا به خدای یکتا شرک میورزند، پیامبران الهی را فرزند خدا میانگارند و خاخامها و راهبان را رب و اله خویش میگیرند در حالیکه امر شدهاند جز خدای یگانه، معبودی را نپرستند و مع الاسف میکوشند نور الهی (اسلام) را نیز خاموش سازند، حال آن که ارادهی قطعی خدای متعال بر این تعلق گرفته است که نور خویش را کامل سازد.
آنگاه در ادامه، با لحنی صریح و قاطع، میفرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی...» .
آیهی مزبور «هو الذی...» با حواشییی از همین دست، در سورهی صف، آیهی 9 و همچنین با اندکی اختلاف در سورهی فتح، آیهی 28 نیز تکرار شده است.
از این آیه، که 3 بار در قرآن تکرار شده، به روشنی بر میآید که دین اسلام، بنا به خواست قاطع الهی، سرانجام بر تمام ادیان غلبه و استعلا خواهد یافت و مخالفان و منکران این دین که تابش آفتاب آن را بر جهان بر نمیتابند همگی منکوب خواهند شد.
واژهی کلیدی در آیهی فوق، «لیظهره علی الدین کله» است که ضمیر در «لیظهره» (بنا به قاعدهی ادبی «الاقرب یمنع الابعد» به «دین الحق» بر میگردد; چنان که سنخیت «غالب» و «مغلوب» نیز مقتضی غلبهی «دین» بر «ادیان» است (نه فیالمثل، غلبهی «شخص» بر «ادیان») . بنابر این، معنای «لیظهره علی الدین کله» آن است که اسلام، سرانجام بر تمامی ادیان غلبه و تفوق خواهد یافت.
«لیظهره» ، از مادهی (ظ.ه.ر) میباشد که در اصل لغت، به معنی «قوه» و «بروز» است. ظهور، به معنی انکشاف و بروز و نیز قدرت و استیلاست (مقائیس اللغه) و وقتی که با حرف اضافهی «علی» همراه میشود معنای چیرگی و استعلا میدهد. «ظهور علی فلان» به معنی غلبه بر آن شخص بوده و «اظهره الله علی عدوه» به این معنی است که خداوند وی را بر دشمنش پیروز ساخت (مختار الصحاح) . چنان که «ظهور علی الحائط» نیز به معنی بالا رفتن از دیوار و اشراف بر آن است (مصباح المنیر) .
گذشته از فرهنگ لغات، در قرآن کریم نیز مادهی ظهور و اظهار، خصوصا آنجا که با حرف «علی» همراه است، نوعا به معنی آشکار شدن چیزی از موضع قدرت، و به دیگر تعبیر، غلبهی آشکار و چشمگیر بر چیزی است; آن گونه غلبه و چیرگی که در و دیوار، آینه سان، حاکی از آن است. بنگرید:
«حتی جاء الحق و ظهر امر الله و هم کارهون» (توبه: 48)
«ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس» (روم: 41)
از قول مؤمن آل فرعون به فرعونیان :
«یا قوم لکم الملک الیوم ظاهرین فی الارض فمن ینصرنا من باس الله ان جاءنا» (غافر: 29)
«یا ایها الذین آمنوا کونوا انصار الله کما قال عیسی بن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله فآمنت طائفه من بنی اسرائیل و کفرت طائفه فایدنا الذین آمنوا علی عدوهم فاصبحوا ظاهرین» (صف: 14) .
در این آیات نیز «ظهور + علی» به معنی «غلبه و دستیافتن بر حریف» استعمال شده است:
«کیف و ان یظهروا علیکم لا یرقبوا فیکم الا و لا ذمه» (توبه: 8)
«انهم ان یظهروا علیکم یرجموکم او یعیدوکم فی ملتهم» (کهف: 20)
از تامل در شواهد لغوی و قرآنی واژههای ظهور و اظهار (آنجا که با حرف «علی» همراهند) برمیآید که آیهی 33 توبه
«هو الذی ارسل رسوله... لیظهره علی الدین کله»
نوید بخش پیروزی و سیطرهی چشمگیر و تمام عیار اسلام در آینده بر تمامی ادیان است; آیندهای که هنوز نیامده و طبق روایات بسیار که از طریق شیعه و سنی نقل شده، به دستبزرگمردی از تبار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یعنی حجه بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف تحقق خواهد یافت.
آیهی 55 سورهی نور، ضمن تاکید بر این پیروزی، ابعاد مختلف و هدف غایی از آن را به گونهای روشنتر و مفصلتر بیان میدارد:
«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا...» (نور: 55) .
خداوند به مؤمنان شایسته کردار از شمایان، وعده داده است که 1. قطعا آنان را وارث و جانشین مکنتها و قدرتهای جهان قرار خواهد داد و 2. دینشان را که خود برای آنان پسندیده است (بر جهان) قادر و مسلط خواهد گرداند و 3. قطعا خوف و ترسشان را بدل به امنیت و آرامش خواهد ساخت، تا بدون هیچگونه شرکی، فقط و فقط او را پرستش کنند....
در این آیه نیز واژهی کلیدی دیگری وجود دارد که دقیقا هم مضمون ومؤید «لیظهره علیالدین کله» در آیهی 33 توبه است، و آن : «لیمکنن لهم دینهم...» میباشد.
«لیمکنن» از مادهی تمکین به معنی پا برجا ساختن و قادر و توانا گردانیدن است (لسان العرب و تاج العروس) . خدای متعال در دومین بند از وعدههای سهگانهی خویش به مؤمنان شایسته کردار، تصریح میکند که دین مورد رضایتخویش را که پیروی از آن را برای آنان پسندیده است قطعا در آخر الزمان برجهان سیطره خواهد بخشید.
یک سؤال اساسی پیداست دینی که نازل کنندهی قرآن، وعدهی پیروزی قاطع آن را در آینده میدهد، دینی جز دین اسلام نیست. اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود آن است که: با توجه به این که دین اسلام عملا در طول تاریخ به مذاهب گوناگون بلکه متضادی تقسیم شده و پیروان هر یک از این مذاهب تنها خود را بر حق میدانند، و منطقا نیز باید گفت که از میان این همه مذاهب و فرق متضاد، تنها یکیشان مصداق اسلام واقعی و دین مورد رضایت الهی بوده و بقیه بر باطلند براستی کدام یک از مذاهب موجود اسلامی، همان دین مورد رضایت الهی بوده و در نتیجه، طبق وعدهی حتمی الهی، در آینده بر تمامی جهان سیطره خواهد یافت؟
در پاسخ باید گفت: همهی مذاهب و فرق اسلامی، با دلایلی که میآورند، طبعا خود را یگانه دین بر حق ، یا به دیگر تعبیر، اسلام حقیقی و راستین میانگارند و اگر قرار بر پذیرفتن ادعا بدون سنجش و محک صحت آن باشد بایستی همهی این فرق و مذاهب را (با وجود تضادهایی که در «تفسیر» اصول مشترک و «تفصیل» فروع مختلف دارند) دارای اندیشهی درست و عمل صالح انگاشت! و حتی تکفیر و تفسیقهای آنان از یکدیگر را نیز، از باب جمع ضدین یا متناقضین! شاهد وحدت و همدلیشان پنداشت! که بیگمان این گونه داوری کاری خطا و ناصواب است. زیرا حقیقت، در هر جا، یک چیز بیش نیست (فیالمثل، ذات باریتعالی، به چشم سر، یا قابل رؤیت است و یا نیست، و نمیشود که هم سخن قایلان به امکان رؤیتخداوند با چشم سر درستباشد و هم سخن منکران رؤیت!) و از مجموعهی بینهایتخطوطی که دو نقطه را به هم متصل میسازند، تنها و تنها یک خط، میتواند مستقیم باشد و اسلام راستین نیز (که همان دین مورد رضایت الهی است) صراط مستقیمی است که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نه پهنهی درندشت و بیدر و دروازهای که صدها راه و بیراهه، راست و کج، و ضد و نقیض، در آن میلولند...!
پس صرف نظر از ادعای هر گروه مبنی بر حق بودن خویش، باید دید که قرآن کتاب آسمانی دین اسلام که همهی مسلمانان به آن احترام میگذارند و آن را حجت قول و فعل خویش میشمرند خود کدام یک از این مذاهب و فرق را مصداق «دین مورد رضایت الهی» شناخته و به عنوان «دین حق» بر آن صحه میگذارد؟
خوشبختانه آیهی 3 سورهی مائده، به این سؤال اساسی پاسخی روشنگر میدهد:
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» (مائده: 3) .
امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمت (هدایت) ام را بر شما تمام ساختم و راضی شدم که این اسلام (کامل شده) دین شما باشد.
الیوم (امروز)، اشاره به روز خاصی دارد که در آن، دین اسلام کامل شده و خدای متعال پسندیده است که این دین تکمیل یافته، آیین جاوید مسلمانان باشد.
به راستی در این روز خاص، چه حادثهای رخ داده و چه حکمی از سوی پروردگار ابلاغ شده که با ابلاغ آن، دین اسلام و نعمت هدایت الهی کامل گشته است؟
با شناخت این روز خاص، طبعا هم حادثه و حکم مزبور را که مایهی تکمیل رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شده خواهیم شناخت و هم ویژگی خاص «دین مرضی الهی» را .
درباره وب
با افتخار معلم بازنشسته سید مرتضی ناصری کرهرودی
فال روزانه
فال حافظ
لینک دوستان
ویژه اسلاید اسکین
ساعت
برچسبها وب
تاریخ : چهارشنبه 89/6/24 | 4:32 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()